همسر خوبم ساحل ، قلبی شکسته و نا امید و خسته داشتم
،
از آن قلب ، تنها یک ویرانه بر جای مانده
بود
انتظار ورود هیچ کسی را به این قلب ویرانه و خراب را
نداشتم
امیدی به عاشق شدن این قلب نداشتم
آن ویرانه سرخ نه همدمی داشت و نه همدلی
نه هم صدائی داشت و نه هم زبانی
تو آمدی و افتخار دادی که به قلب سوخته من
بیایی
آمدی و افتخار دادی که قلب مهربانت را به قلب سوخته من هدیه
کنی
آمدی و با مهر و محبت خودت مرا دگرگون
کردی
قلبم را تبدیل به باغ آرزوها کردی،
با آن محبت و عشق خودت مرا مجذوب و عاشق خودت
کردی
با آمدنت تمامی امیدها و آرزوهایم زنده شدند،
و دوباره آهنگ دلنشین عشق در قلبم نواخته
شد
و قناری پر شکسته دلم دوباره در آسمان آبی قلبم به پرواز در
آمد
عزیزم اینک که مرا از آن سیلاب غم و ناامیدی نجاتم دادی
بیشتر از هرکسی و بیشتر از هر عزیزی دوستت دارم
بیشتز از کلام مقدس دوست داشتن و بیشتر از هر آرزوئی دوستت
دارم
تا آخرین لحظه نفس کشیدنم دوستت دارم و به تو وفادار خواهم
ماند
و قدر ترا خواهم دانست
به تو که تنها امید منی و به تو که دوباره امیدهایم را زنده
کردی
افتخار می کنم
و با صداقت ،یکدلی و یکرنگی می گویم که خیلی دوستت دارم
،
آری اینبار خیلی بیشتر از
همیشه دوستت دارم ساحلم همسرخوبم
دوستت دارم برای تو کم است ، خیلی خیلی ترا دوست میدارم
با آمدنت رویاهایی را که حتی تصورش هم توی خواب برایم غیر
ممکن
بود و دشوار برایم
به حقیقت تبدیل شدند و منی که در جاده های خسته و خالی
هیچ امیدی برای رسیدن
به پایان جاده را نداشتم ، به مقصدم که همان قلب پاک و
عاشق
و مهربان تو بود رسیدم
عزیزم ، ساحل خوبم ،همسر مهربانم ای فرشته نجات این
قلب
شکسته من
خیلی دوستت دارم همسر مهربانم حاج عباس عزیزم
نمیدانی وقتی می گوئی بنویس
چقدر به من امید و روحیه ادامه به زندگی را می
دهی
عزیز ترینم برای تو می نویسم
برای تو که یه مرد واقعی هستی
برای تو که ذات و روح من را خوب شناختی و درکم
کردی
برای تو که مرا به دنیا و زندگی خودت متعلق میدانی
پس همیشگی ترینم همسر خوبم حاجی همیشه
مهربانم
دوستت دارم